کد مطلب:16701 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:7

گنجینه پرسمان » احكام

اين كه ملت فلسطين بيش از پنجاه سال با دشمن غاصب در حال جنگ است، چطور با عدل و مهرباني خداوند همخواني دارد؟

عقل انسان حكم مي كند كه خدا عادل است و محال است كه ظالم باشد، چرا كه ظلم ناشي مي شود از انگيزه هايي از قبيل: بر طرف كردن نياز، جهل و ناداني نسبت به زشتي ظلم، هواپرستي، ضعف و ناتواني، انتقام جويي، حسد و امثال اين عوامل كه همه از نوعي نقصان و كمبود و انحطاط حكايت مي كند. مي دانيم كه خداوند منزه است از هر گونه نقص و كمبود، چون كمال مطلق است و هيچ گونه نيازي ندارد تا براي جبران آن دست به ظلم بزند. قرآن در تأييد حكم خود مي فرمايد: پروردگار تو به احدي ظلم نمي كند.[3] يا خداوند هيچگاه ستمي بر جهانيان نمي كند.[4]

وقتي روشن شد خداوند به هيچ فردي ظلم نيم كند و از طرفي مي بينيم در جوامع بشري ظلم مي شود، در مي يابيم كه منشأ ظلم مردمند. انسان هاي پست در مورد ساير مردم ظلم روا مي دارند. علت ظلم انسان هاي پست دو چيز است: مختار بودن؛ آن چه انسان را از ساير موجودات ممتاز مي سازد، اختيار و آزادي او در انتخاب راه زندگي و طرح هاي مختلف و كارهاي شايسته يا ناشايسته است. بديهي است اگر انسان مجبور باشد فقط از يك راه برود، تكاملي براي او تصور نمي شود، همان طور كه زندگي زنبور عسل تكاملي ندارد.

در تمام موارد ارزش روحي و فضيلت انساني تنها در صورتي بالا مي رود كه از روي اختيار و آزادي دست به كار نيك بزند.

از اين رو خداوند همه را آزاد گذارده تا هر كسي از نيروي خدادادي اش استفاده كند و پرورش يابد.

قرآن مي فرمايد: ما راه را به او (انسان) نشان داديم، خواه شاكر باشد (و پذيرا گردد) يا ناسپاس باشد ( و از راه حق رو گرداند.[5]

بنابراين جا ندارد كه بگوييم چرا خدا ستمكاران را نابود نمي سازد؟ زيرا اگر اين طور بود، تكامل اختياري انسان معنا نداشت، بلكه همه مجبور بودند كه به راه حق بروند و نتوانند گناه و ظلم بنمايند.[6]

اختياري بودن تكامل انسان باعث شد كه در حادثه كربلا عده اي راه حق را پيموده و به سعادت ابدي برسند وعدة ديگر راه باطل را انتخاب كنند و يزيدي شوند و لعن و نفرين و عذاب جهنم را براي خود فراهم كنند، اگر چه مدت بسياري در رأس حكومت بودند و حكومت بني اميه چندين سال به طول كشيد.

پس يكي از دو عامل ظلم در جوامع بشري، مختار بودن انسان است كه انسان هاي هواپرست براي رسيدن به مقاصد شوم شان دست به ظلم و جنايت مي زنند.

عامل دوم، ظلم پذيري فرد و جامعه است. ظلم به خاطر اين است كه مظلوم از ابتدا جلوي ظلم را نمي گيرد تا اين كه ظالم به مرور زمان قوي تر مي شود و دست به جنايات بيشتر مي زند. در مسئلة فلسطين وظيفة مردم آن سامان و نيز وظيفة ساير مسلمانان بودكه از ابتدا جلوي تجاوزات اسرائيل را بگيرند تا كار به اين جا نكشد. به قول حضرت امام(ره) اگر هر مسلمان يك سطل آب بريزد، اسرائيل را سيل مي برد ولي اين كار را نكردند. امروز هم اگر كشورهاي اسلامي و يا حتي تمام ملت فلسطين، متحد شوند و عليه اسرائيل اقدام كنند، اسرائيل نابود مي شود، چنان كه مي بينيم قضيه انتفاضه و اقدامات شهادت طلبانة جوانان فلسطين، مقامات اسرائيل را وحشت زده نموده است. قرآن مي فرمايد: خداوند سرنوشت انسان ها را تغيير نمي دهد مگر اين كه آن ها خود را تغيير دهند.[7]

بنابراين هيچ گاه خداوند مستقيم، سرنوشت انسان ها را تغيير نمي دهد، مگر اين كه همه شرايط در انسان ها فراهم شده باشد و خود آن ها به اين كار اقدام كنند. در جاي ديگر عامل مفاسدي را كه در پهنة خشكي ها و درياها به وجود مي آيد، نتيجة اعمال خود مردم دانسته و مي فرمايد: فساد در خشكي و دريا به خاطر كارهايي كه مردم انجام مي دهند، آشكار شده است.[8]

حتي امروز در داخل فلسطين، همه مردم و گروه ها متحد و يكپارچه نيستند، بلكه گروه هاي مختلف با اهداف و برنامه هاي گوناگون هستند. گروهي به مبارزه با اسرائيل اعتقاد دارند و گروهي ديگر به صلح با آن ها و ... بنابراين از نظر آيات قرآن مفاسد اجتماعي مانند: ناامني، جنگ ها، تسلط ظالمان و گرفتاري مظلومان مولود انسان و اعمال او است و هرگز نبايد آن را به حساب دستگاه آفرينش گذارد و مسئلة عدل الهي را زير سؤال برد.[9] در مسئلة فلسطين، هم جنايت كاران اسرائيل مقصرند كه عامل جنايتند و هم كساني كه وظيفه دفاع از فلسطين را دارند، ولي به نحو مطلوب ايفاي وظيفه نمي كنند.

[5] انسان (76) آية 3.

[6] مؤسسة در راه حق، بيست پاسخ، ص 32.

[7] رعد(13) آية 11.

[8] روم(30) آية41.